بررسی رابطه میان سرمایه های گوناگون زنان وجایگاه آنها در روابط با همسرانشان

این پایان نامه به بررسی وضعیت وچایگاه زنان در روابط با همسرانشان می پردازد واین موضوع رادرارتباط باداشته های گوناگون زنان اعم ازاقتصادی، فرهنگی و. . . تحلیل می کنند. مبنای نظری این تحلیل دراین تحقیق نظریه پیربوردیو درباره سرمایه ها ومیدان های متفاوت اجتماعی است. براین اساس این تحقیق وضعیت 22زن را ازنظر میزان بهره مندی ازسرمایه های اقتصادی، فرهنگی ونمادین می سنجد. سرمایه اقتصادی شامل وضعیت اقتصادی خانواده آنها ووضعیت خودشان ازلحاظ اشتغال ودرآمداست. سرمایه فرهنگی شامل تحصیلات، قابلیت ها و علائق فکری، فرهنگی وهنری است ونیز شامل ذائقه وسلیقه در سبک زندگی ونوع مصرف فرهنگی هم می شود. سرمایه نمادین هم عمدتاٌ به شاخص زیبایی وجذابیت ظاهری می پردازد. ونیز به مواردی که زنان ویا همسرانشان ازلحاظ شأن و پرستیژدر عرصه ای شاخص بوده اند. درمرحله بعد هدف تحقیق آن است که وضعیت زنان مرا از لحاظ معیارهای جون دارابودن حقوق فردی و میزان مشارکت در انتخابها وتصمیمات اساسی زندگی بسنجد. این معیارها با مفهوم روابط قدرت میشل فوکودرعرصه های خردزندگی اجتماعی سازگارشده است ودرنهایت هدف آن است که روابطی میان بهرمندی ازسرمایه های گوناگون وجایگاه زنان در روابط قدرت میدانی به نام زندگی زناشویی اسخراج وبررسی گردد. در این تحقیق از روش مصاحبه عمیق وکد گذاری یافته های آن استفاده شده است. مصاحبه ها حالت گفتگویی و روایت گونه داشته ودر کدگذاری یافته های آن شاخص های تعیین شده در جهار چوپ نظری تحقیق مورد توجه قرار گرفته است. ازاین رومرحله اول کدگزاری مرا کدگزاری نیمه بسته توصیفی و مرحله دوم را کدگزاری تبینی که معادل همان کدگزاری محوری است گذاشته ایم. بیش از هشتاد درصد نمونه های تحقیق زنان جوان بین 27 تا35 سال بوده اند وتمامی نمونه های تحقیق هم را زنان ساکن تهران تشکیل داده اند. یافته های تحقیق وجود ارتباط معنادارمیان بهره مندی بیشتر از سرمایه های گوناگون و جایگاه بهتر درروابط قدرت زندگی زناشویی مرا نشان داداما میزان این رابطه در مورد سرمایه های گوناگون متفاوت بوده ونیز میزان بهرمندی همسران زنان از این سرمایه ها هم عاملی تأثیرگذار در این معادله به شماری رفت. عمده ترین روابط میان سرمایه فرهنگی وجایگاه بهتر زنان در روابط قدرت زندگی زناشویی مشاهده شده ودر مورد سرمایه اقتصادی مشاهده شده که وضعیت اشتغال ودرآمد خود زنان از وضعیت اقتصادی خانواده های آنان تأثیر گذارتر است.